کد مطلب:106630 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:164

نامه 006-به معاویه











[صفحه 598]

از نامه های حضرت به معاویه: عزله: اسم مصدر از اعتزال است. تجنی: آن است كه بر كسی گناهی ببندد كه آن را انجام نداده است. (همان مردمی كه با ابوبكر و عمر و عثمان بیعت كردند، با همان قید و شرطها با من بیعت كردند، بنابراین نه، آن كه حاضر بود اختیار فسخ دارد و نه آن كه غایب بود، اجازه ی رد كردن. شورا، تنها از آن مهاجران و انصار است، اگر ایشان بطور اتفاق كسی را امام دانستند خداوند از این امر راضی و خشنود است و اگر كسی از فرمان آنان با زور سرنیزه یا از روی بدعت خارج شود او را به جای خود می نشانند، پس اگر سرپیچی كند با او نبرد می كنند، چرا كه از غیر طریق اهل ایمان پیروی كرده، و خدا او را در بیراهه رها می كند. ای معاویه به جان خودم سوگند اگر با دیده ی عقل و نه با چشم هوا و هوس بنگری، خواهی دید كه من از همه كس در خون عثمان بی گناهترم، و می دانی كه من از آن بركنار بوده ام، مگر این كه بخواهی خیانت كنی و چنین نسبتی را به من بدهی، اكنون كه چنین نیست هر جنایت كه می خواهی بكن، والسلام.) آنچه در این مورد ذكر شده قسمتی از نامه ای است كه حضرت به معاویه نوشت و آن را به وسیله ی عبدالله بجلی كه از حكمرانی همدان عزل

ش كرده بود به شام فرستاد، جمله های اول این نامه این بوده است: پس از حمد خدا و نعت پیامبر، ای معاویه همچنان كه تو در شام هستی بیعت من بر گردن تو قرار دارد، زیرا با من همان مردمی بیعت كردند كه... و دنباله ی آن متصل می شود به آغاز آنچه در این مورد ذكر شد، تا جمله ی و ولاه ما تولی و به دنبال این جمله، در اصل نامه این عبارت می آید و همانا طلحه و زبیر، با من بیعت كردند و سپس آن را نقض كردند و بیعت شكنی آنان در حكم ارتدادشان بود به این دلیل با آنها به مبارزه برخاستم، تا حق به كرسی نشست، و امر خدا آشكار شد، در حالی كه ایشان كراهت داشتند، پس ای معاویه در امری داخل شو كه سایر مسلمانان داخل شدند، به درستی كه بهترین چیز در نظر من برای تو سلامت تو می باشد، مگر این كه بخواهی خود را در معرض بلا بیفكنی كه اگر به این كار دست بیاندازی با تو می جنگم و از خدا برای پیروزی بر تو، یاری می خواهم. ای معاویه، تو كه كاملا دستت به خون عثمان آلوده است، اكنون در آنچه همه ی مردم داخل شده اند، داخل شو، و سپس همان مردم را حكم قرار ده، من، تو و آنها را به كتاب خدا دعوت خواهم كرد، اما آنچه را كه تو ادعا می كنی كه خونخواهی عثمان است چنان است كه

می خواهی بچه را از شیر دادن گول بزنی، پس از این بیانات در اصل نامه، این جمله می آید: و لعمری، به جان خودم سوگند، تا ما بدالك: هر جنایت كه می خواهی بكن، و سپس عباراتی می آید كه ترجمه اش این است: بدان كه تو، از آزادشدگانی كه نه سزاوار خلافتند، و نه شایستگی دارند كه طرف شور و مشورت واقع شوند، هم اكنون جریر بن عبدالله را كه از اهل ایمان و هجرت است، نزد تو و اطرافیانت فرستاده ام و به این وسیله از تو می خواهم كه با من بیعت كنی، از خدا، درخواست نیرو و كمك می كنم. بر طبق آنچه از اصل نامه نقل شد، فراز: اما بعد... بالشمام، اصل ادعاست، و جمله ی انه بایعنی... علیه، مقدمه نخستین استدلال و صغرای قیاس مضمر از شكل اول می باشد و تقدیر مقدمه ی كبری این است: با هر كه این قوم بیعت كرده اند، نه شخص غایب حق دارد آن را رد كند و نه حاضر می تواند كسی غیر از آن را كه آنان با او بیعت كرده اند، برگزیند، نتیجه ی قیاس این می شود: هیچ كس، خواه غایب و خواه حاضر، حق رد كردن بیعت آنان با امامشان را ندارد، و لازمه ی این نتیجه آن است كه این بعیت شامل حاضران و غایبان می باشد، و این مطلب از جمله فلم یكن... یرد، فهمیده می شود. و انما... تولی، این

عبارت كبرای قیاس را تقریر كرده و حق شورا و اجماع را در انحصار مهاجران و انصار قرار داده است به دلیل این كه ایشان اهل حل و عقد امت محمد (ص) می باشند، پس اگر بر مساله ای از احكام الهی اتفاق كلمه داشته باشند، چنان كه بر بیعت با آن حضرت متحد شدند و او را امام نامیدند، چنین اتحادی اجماع بر حق و مرضی خداوند و راه مومنان است كه پیروی از آن، واجب می باشد، بنابراین اگر كسی به مخالفت با آنان برخیزد، و با متهم كردن ایشان یا تهمت زدن به كسانی كه با او بیعت كرده اند، و یا با ایجاد بدعت در دین، از مسیر مسلمانان خارج شود، مردم مسلمان او را به راه حق باز می گردانند، و اگر از این امر سرپیچی كند، و راه غیر مومنان را ادامه دهد، با وی به جنگ پردازند، تا به راه حق بازگردد، وگرنه خداوند، او را به خود واگذارد و بالاخره آتش دوزخ را به وی بچشاند، و چه بد سرانجامی است جهنم، (نمونه ی كامل معاویه است كه از مسیر مسلمانان خارج شد و امام علی (ع) را به دست داشتن در قتل عثمان و نسبتهای ناروای دیگر متهم كرد، و دیگر مخالفت اصحاب جنگ جمل و بدعتی كه در نقض بیعت با آن حضرت به وجود آوردند.) سرانجام معاویه را سوگند می دهد كه اگر با دیده ی عقل بنگر

د و از هوا و هوس چشم بپوشد او را بیگناهترین فرد در قتل عثمان خواهد یافت، زیرا آن حضرت هنگام كشته شدن عثمان در خانه ی خود قرار داشت و از واقعه بركنار بود، البته این كناره گیری امام (ع) پس از آن بود كه مدت مدیدی با دست و زبان از او دفاع می كرد، و هم عثمان را نصیحت می كرد و هم از مردم می خواست دست از آزار وی بردارند و چون دیگر سعی و كوشش خود را بی نتیجه دید، دست برداشت و به خانه ی خود پناه برد. الا ان تتجنی... تا آخر نامه، این جمله استثنای منقطع است، یعنی مگر این كه به ناحق مرا به گناهی متهم سازی كه به كلی از آن دورم، كه در این صورت، هر گناه و جنایتی را كه به ذهنت می آید می توانی به من نسبت دهی زیرا، باب اختیار برای هر كس باز است. امیرالمومنین در این نامه، برای اثبات امامت خود، به اجماع مردم، و نه نص صریح پیامبر، استدلال فرمود، به علت این كه آنان اعتقاد به نص نداشتند بلكه نزد ایشان، تنها دلیل بر نصب امام، همان اجماع مسلمانان بود، پس اگر حضرت به دلیل نقلی و نص صریح احتجاج می كرد آنان نمی پذیرفتند. موفقیت در كارها بسته به لطف خداست.


صفحه 598.